آیه 9 سوره نازعات
<<8 | آیه 9 سوره نازعات | 10>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که (از ترس) چشمها به زیر افکنند.
دیدگانشان [از ترس و هول قیامت] فرو افتاده است.
ديدگان آنها فرو افتاده.
و نشان خشوع در ديدگان نمايان.
و چشمهای آنان از شدّت ترس فروافتاده است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- خاشعة: خشوع: تذلل و تواضع. ضد آن تكبر است خاشعه: متواضع، ذليل، مطيع.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6»
روزى كه زلزله وحشتناك همه چيز را به لرزه درآورد. و به دنبال آن لرزه ديگرى واقع شود. در آن روز، دلهايى ترسان و لرزان است. و چشمها (از ترس) فرو افتاده. (آنان كه در دنيا) مىگويند: آيا (پس از مرگ) ما به زندگى نخستين باز گردانده مىشويم؟ آنگاه كه استخوانهايى پوسيده شديم؟ (با خود) گويند: در اين صورت، اين بازگشتى زيانبار است. جز اين نيست كه آن بازگشت، با يك صيحه عظيم است. كه ناگهان همگى در صحراى محشر حاضر شوند.
«1». يونس، 3.
جلد 10 - صفحه 373
نکته ها
«راجفة» به معناى اضطراب و لرزه شديد است. «اراجيف» به كلمات فتنهانگيز كه مايه اضطراب باشد گفته مىشود.
«رادفة» از «رديف» به معناى در پى آمدن است و به پس لرزهها گفته مىشود. شايد زمين لرزه اول به خاطر صور اول باشد كه همه مىميرند و مراد از «رادفة» صور دوم باشد كه همه زنده مىشوند، چنانكه در آيه 68 سوره زمر به هر دو امر تصريح شده است.
«واجِفَةٌ» به حركت يا اضطراب شديد و سريع گفته مىشود و «خاشِعَةٌ» به كسى گويند كه سر به زير انداخته و به زمين چشم دوخته است.
«حافرة» به معناى آغاز و ابتداى هر چيزى است. بنابراين كافران از بازگشت به زندگى نخستين تعجّب مىكردند. امّا ممكن است «حافرة» به معناى «محفورة» باشد، يعنى قبرى كه در زمين حفر مىكنند، كه در اين صورت معنا چنين مىشود: آيا بعد از مردن، از قبرهايمان برمى گرديم و زنده مىشويم؟ «1»
«نَخِرَةً» استخوان پوسيدهاى است كه با اندك فشارى از هم بپاشد.
دلهايى كه در دنيا از خوف خدا لرزان باشد «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «2»* در آخرت در امان است.
«فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» «3»* و دلهايى كه در دنيا آرامش غافلانه دارند، آنجا مضطربند. «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ»
«زجر»، راندن با فرياد و صداست و «زَجْرَةٌ» شايد همان نفحه دوم در صور باشد كه مقدّمه زنده شدن تمام مردگان مىشود و «ساهرة» زمين هموار قيامت است، زيرا در آن سرزمين، چشمها به خواب نمىرود و در حال سَهَر است.
پیام ها
1- دگرگونى نظام طبيعت از مقدّمات رستاخيز است. تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ...
2- زلزلههاى قيامت در يك مرحله نيست، پىدرپى هستند. الرَّاجِفَةُ ... الرَّادِفَةُ
«1». تفسير الميزان.
«2». انفال، 2.
«3». يونس، 62.
جلد 10 - صفحه 374
3- در قيامت همه نگران نيستند، بعضى دلها دلهره دارند. «قُلُوبٌ»
4- ارتباط عميقى بين روح و جسم برقرار است. قُلُوبٌ ... واجِفَةٌ، أَبْصارُها خاشِعَةٌ
5- گروهى از مردم، با طرح سؤالات تكرارى، وقوع قيامت را انكار مىكنند.
«يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ؟»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»
أَبْصارُها خاشِعَةٌ: چشمهاى صاحب دلها فراخوابانيده، به جهت هولهاى آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»
ترجمه
سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت
و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت
و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى
پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت
پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى
روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده
از پى در آيد آنرا از پى در آينده
دلهائى در چنين روز لرزان و بىآرام است
چشمهاى آنها فرو هشته است
ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان
آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده
گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر
پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است
پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است
جلد 5 صفحه 338
كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانستهاند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكهاى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نمودهاند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شدهاند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه
جلد 5 صفحه 339
نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديدههاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُلُوبٌ يَومَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبصارُها خاشِعَةٌ «9»
دلها در آن روز اضطراب شديد پيدا ميكند مثل اينكه ميگويي دلم از جا كنده شد و سير سريع دارد و چشمها فرو افتاده بجايي نميتوانند نگاه كنند.
قُلُوبٌ يَومَئِذٍ واجِفَةٌ وجف بمعني سرعت سير است که در باب فيء ميفرمايد:
وَ ما أَفاءَ اللّهُ عَلي رَسُولِهِ مِنهُم فَما أَوجَفتُم عَلَيهِ مِن خَيلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلي مَن يَشاءُ حشر آيه 6 که شما مجاهدين با اسب و شتر بر آنها مسلط نشديد بلكه خدا مسلط ميفرمايد رسولان خود را بر هر که بخواهد. دلهاي اينها از جا كنده شده بهر طرفي ميرود و توجه ميكند عذاب و عقوبت شديد است، و مراد از قلوب قلوب كفار و اهل عذاب است و اما قلوب مؤمنين آرام با خيال راحت هيچ اضطرابي ندارند. اينکه اگر مراد روز قيامت باشد، و اگر مراد دوره رجعت باشد قلوب معاندين و ظالمين بانبياء و ائمه و قتله آنها که زنده ميشوند و از آنها انتقام كشيده ميشود.
أَبصارُها خاشِعَةٌ و چشمها افتاده بزير نميتوانند نگاه كنند از خجلت و شرمندگي
جلد 17 - صفحه 374
و پشيماني که اي كاش ما هم ايمان آورده بوديم و عمل صالح بجا آورده بوديم تا گرفتار همچو روزي نشده بوديم، خشوع ذلت و خفت است و بهر طرف که نظر بيندازند عذاب بآنها احاطه كرده چنانچه ميفرمايد: يَومَ يَغشاهُمُ العَذابُ مِن فَوقِهِم وَ مِن تَحتِ أَرجُلِهِم وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنتُم تَعمَلُونَ عنكبوت آيه 55.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- این اضطراب درونی به قدری شدید است که آثار آن در تمام وجود گنهکاران ظاهر میشود، لذا در این آیه میافزاید: «و چشمهای آنان از شدت ترس فرو افتاده است» (ابصارها خاشعة).
در آن روز چشمها به گودی مینشیند، از حرکت باز میایستد و خیره میشود، و گوئی دید خود را از شدت ترس از دست میدهد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص56
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم